نقد و بررسی
خلاصه اثر:
مادر نوا که بیماری ام اس دارد زن دوم بوده که شوهرش او و نوا را رها کرده و پیش زن اول خود رفته است! نوا برای کسب در آمد منشی دکتری به اسم کاوه (پسر دوست پدرش) میشود، کاوه از نوا خوشش آمده و مجبورش میکند در ازای پرداخت هزینهی درمان مادرش به عقد موقت او در آید …
بخشی از اثر:
چشمم رو تابلوی اسمش خشک شده بود، باورم نمی شد تقدير با من اين کارو کرده باشه! بايد برم يا بمونم ادامه بدم به خاطر… به خاطربچه ام! بند دلم پاره شد… بچه ی من؟!
الان داره چي کارمی کنه؟! باورم نمی شه قراره برم پيشش، حتی خاله نيکول نذاشت ببينمش و بردش، خدايا جواب دلتنگی هام و داری می دی ممنون… ممنون.
دستام چه قدر می لرزه، به دستام که از شدت سرما نوک انگشتام گزگز می کرد نگاه کردم انگشتای باريک وضعيفم سرخ بودن، دارم می رم پيشش… قلبم هری ريخت… تمومه صحنه های زندگيم اومد جلوی چشمم، اون روزی که کنار گوشم گفت:
-پول داروهای مادرت و می خوای؟! پول درمانش؟









0دیدگاه