نقد و بررسی
معرفی رمان ماز
سلام! خب، قراره درباره رمان ماز حرف بزنیم، یه داستان پر از احساس و پیچیدگی که انگار یه لحظه قلب آدم رو میگیره و ول نمیکنه.
داستان دربارهی نهال، یه دختر جوون و معصومه که سالهاست به خاطر تصمیمای پدرش تو یه آسایشگاه روانی گیر افتاده. انگار زندگی براش یه قفس ساخته، ولی روحش هنوز پاک و شکنندهست. از اون طرف، عدنان رو داریم یه مرد مغرور، پر از کینه، که انگار یه زخم قدیمی تو قلبش داره و نمیذاره آروم بگیره. داستان از جایی شروع میشه که عدنان، نهال رو میدزده. چرا؟ چون دنبال انتقامه. اما این انتقام ساده نیست..
حالا تصور کن، وسط این همه تاریکی و نفرت، یه عشق عجیب و غریب شروع میشه. نهال، که انگار تو این زندگی گم شده، یهو یه پناه پیدا میکنه—یه چیزی که فکرشم نمیکردی تو همچین داستانی پیداش بشه. این رمان پر از احساسات قویه، از اون داستانایی که یه لحظه اشکت رو درمیاره، یه لحظه دیگه دلت رو گرم میکنه.
چرا باید رمان ماز رو بخونی؟
اگه عاشق داستانایی هستی که تو رو میبرن تو یه دنیای پر از پیچ و خم، این رمان مال توئه. رمان ماز مثل یه سفر پرماجراست—پر از گرههای کور، پر از لحظههای نفسگیر، و پر از امیدهای کوچیکی که کمکم بزرگ میشن. هانیه وطنخواه با این داستان انگار داره باهات گپ میزنه، انگار میخواد بگه: «زندگی گاهی سخت میشه، ولی همیشه یه راهی هست.
بخشی از رمان ماز
یه ماز بزرگ تو مغز منه…
دقیقا یه جایی که تو حتی فکرشو هم نمی تونی بکنی…
این ماز یک کم پیچیده است…
یعنی این طور بگم که این ماز اونقدری پیچیده است که تو نتونی ازش خلاص بشی…
من این مازو درست کردم…
فقط خودم بلدشم…
نمی تونی…
نمی تونی ازش خلاص بشی…
اشتباه بزرگی کردی…
از وقتی پاتو تو ماز ذهن من گذاشتی ، اشتباه بزرگی کردی…












0دیدگاه