نقد و بررسی
خلاصه رمان شیطان یاغی
من یاغـــــــی ام…!!!
من گرگی هستم که می درم و پاره می کنم.
خوی وحشی و یاغی من، تو را آتش می زند.
می سوزانم و تو را خاکستر می کنم…
واهمه ای از مرگ ندارم.
من شیطانی با روحی سیاه و دستانی که برایش به کشتن هیچ سختی ندارد.
من همان یاغی هستم که روی زخم هایت نمک می پاشم تا زجر کشت کنم…!
من یک شیطانم…!
یک شیطان یاغی…!!!











0دیدگاه