بازخورد درباره این کالا

رمان دل فگار اثری از آرزو توکلی

دانلود pdf رمان دل فگار اثری از آرزو توکلی نشخه کامل و بدون حذفیات
0
از 0 رای

0دیدگاه

دانلود فایل رمان بلافاصله پس از پرداخت (پس از پرداخت به حساب کاربری قسمت دانلود ها مراجعه کنید)

نمایش بیشتر- بستن
فروشگاه آوی رمان
منتخب
96% رضایت خریداران عملکرد عالی
تضمین بازگشت وجه در صورت مشکل در دانلود فایل محصول!
با اطمینان و خیال راحت از آوای رمان خرید کنید
موجود در انبار
  • پشتیبانی 24 ساعته
38,000 تومان
بروزرسانی قیمت: 27 تیر 1404
آیا قیمت مناسب تری سراغ دارید؟
مرا اگاه کن


از طریق:
ثبت

محصولات مشابه

نقد و بررسی

خلاصه رمان دل فگار

اردوان عضو باند مافیا ، بزرگ ترین رازش یعنی عشقش به سوگند توسط اوستا لو می‌رود…

اوستا برادرِ سوگند به محض بو بردن از نقشه شوم سازمان برای آنها، تلاش بر بیرون کردن اردوان میکند‌و

تصمیم به از هم پاشیدن رابطه ی او با سازمان میشود.

شب عروسی، تصاویری ناخوشایند به دست اردوان می‌رسد که ثابت کننده ی رابطه ی نامشروع سوگند با مرد دیگری است…

شبی که قرار بود عاشقانه و به یادماندنی باشد با نقشه‌ی شخص مرموز به شبی شوم تبدیل می‌شود که ماجراها در پیش دارد…

قسمتی از رمان

دست‌هامو دور بازوی بابا انداختم و او بازوی دیگرش رو در اختیار مامان گذاشت.

با همون غرور ارباب‌زاده‌ای سرم رو بالا گرفته و با طمانینه قدم جلو کشوندم.

در بزرگ عمارت ارباب سلمان باز شد.

تمام نگاه‌ها به روی ما چرخید.

سر‌و گردن‌ها به نشانه احترام مقابلمون خم شده بود. بابا با تکون دادن سرش جواب احترامشون رومیداد‌

اما من نگا‌م به روبروم بود و جوری قدم بر‌می‌داشتم که گویی میخواستم به زمین فخر بفروشم.

به خاله گوهر‌و عمو سلمان که رسیدیم لبخند به لب گذاشتم و اون‌ها هم با خوشرویی به پیشوازمون آمدن….

بابا‌ و عمو به رسم ارباب بودن فقط دستی به روی هم پیش کشوندن و مامان و خاله هم دیگر را سفت بغل گرفتن.

به من که رسید عمو پدرانه مرا به آغوش کشاند و زیر گوشم پچ زد:

+عروس خوشگلم چطوره؟

توی دلم کیلو کیلو قند آب میشد؛ اما فقط به یه لبخند ساده اکتفا کردم:

-مرسی عمو سلمان، شما خوبید؟

+چقد دلتنگ عمو سلمان گفتنت بودم..

عمو برای هر کی ارباب بود، برای پدرم دوستی فراتر از بردار و برای من عمویی عزیز‌تر از جان بود.

لبخندی به روش پاشیدم و اینبار خاله رو به اغوش گرفتم و اظهار دلتنگی کردم. رابطه‌ام با خاله خوب بود

اما هیچ‌کس جایی عمو رو برام نمیگرفت. مهمانی شروع شده بود‌ و هیچ‌کس هم نمی‌دونست

دلیل برگزاری این مهمونی چیه‌ و الکی درهم میلولیدن.

کنار عمو رفته‌ و نازی در صدام ریختم:

-عمو جونم

کیفیت فایل دانلودی
0
ارزش خرید به نسبت قیمت
0
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. اگر این محصول را قبلا از این فروشگاه خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد. افزودن دیدگاه
نظرات کاربران

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش